بیانات سال 79


یک عدّه با اصل دین مخالفند؛ لذا نظامی که بر اساس سیاست دینی استوار شده است، برای اینها یک نظام غیرقابل قبول است. اصل دین را در دل قبول ندارند. عدّه‌ای با سیاست دینی مخالفند؛ دین را به عنوان یک مسأله‌ی تخصّصی و مربوط به کنج دل و کنج خلوت میدانند؛ دین را برای حکومت، برای سیاست، برای اداره‌ی امور مردم نمیدانند. اینها اصل دین را قبول دارند؛ اما این دین کدام دین است، من نمیدانم !

نبی اکرم از اوّلِ حرکت خود در دوران بعثت شعارهایی داده است که جز با هجرت آن بزرگوار به مدینه و جز با ایجاد نظام اسلامی، این شعارها نامفهوم و غیرقابل درک است. آن توحیدی که پیغمبر اسلام آن را ترویج میکند، آن توحیدی که تبعیض را در جامعه نفی میکند، آن توحیدی که غلامان و بردگان مظلوم را علیه اربابانشان تحریک میکند، آن توحیدی که جوانهای باروحیه و حسّاس را در مقابل کارهای زشت و غلط و انحرافىِ پدرانشان به مقاومت وامیدارد، آن یک توحید فردی و قلبی و پنهان در گوشه‌ی انزوا نیست. همان توحیدی است که بایستی پرچمش برافراشته شود و یک جامعه بر اساس آن زندگی کند؛ یعنی همان دوران مدینه و هجرت. از اوّلِ هجرت هم، پیغمبر حکومت اسلامی را تشکیل داد. حال، آن کسی

«21»