یک عدّه هم قدرتطلبانند؛ تشنگان قدرت. کاری به کار دین و اخلاق و اعتقاد و خدا و این چیزها ندارند. برای آنها آنچه در درجهی اوّل مهم است، کسب قدرت است؛ تشنگان قدرت. اینها هم برای نظام اسلامی زمینههای چالشند. یک عده از کسانی که نمیتوانند مفاهیم اسلامی را درست درک کنند، اینها زمینههای چالش نظام اسلامیاند.
البته همهی کسانی را که اسم آوردیم، معنایش این نیست که اینها با نظام اسلامی معارضه دارند؛ نه. ممکن است معارضهای هم نباشد؛ اما نظام اسلامی نمیتواند اینها را نبیند؛ نمیتواند حضور اینها را، فکر اینها را، تلاش اینها را، اهداف و نیتها و انگیزههای اینها را که در کنار آن، در مقابل آن، در میان آن حضور دارند، ندیده بگیرد. حکمت و تدبیر برای نظام اسلامی این است که اینها را ببیند؛ اینها را بشناسد و اینها را علاج کند. علاج، معنایش استفادهی از زور و قدرت نیست. تصوّر نشود که هرجا گفته میشود باید این فکر را یا این کار را علاج کرد، یعنی به زور متوسّل شد؛ نه. زور مال کسانی است که منطق ندارند. مجموعهای که منطق دارد، با حربهی استدلال و منطق کاری میکند که هیچ حربهی دیگری و هیچ قدرت مادّیای نمیتواند آن کار را انجام دهد. بنابراین نیاز به زور نیست.