بیگانگان نتوانستند به این کشور بیایند و یک حکومت غیر ایرانی - حکومت مثلاً انگلیسی؛ چون انگلیسیها اینجا مسلّط بودند - تشکیل دهند. ملت ایران این را اجازه نداد؛ اما هرچه توانستند - در آنجایی که میتوانستند و در دورانی که قادر بودند - نفوذ خودشان را در ایران توسعه دادند.
من چهار نمونه را از تاریخِ نزدیکِ خودمان - تاریخ صد سال پیش به این طرف - به شما عرض کنم. این چهار نمونه به ما نشان میدهد که وقتی یک قدرت بیگانه بر دستگاههای سیاسی و فرهنگی یک کشور مسلّط شود، بر سر آن کشور و آن ملت چه میآید.
یک نمونه، نمونه مشروطیت است. میدانید، دوران استبداد حکومت قاجار مردم را به جان آورده بود. مردم قیام کردند، دلسوزان جامعه قیام کردند؛ پیشرو آنها هم علمای دین بودند. در نجف، مرجع تقلیدی مثل مرحوم آیةالله آخوند خراسانی؛ در تهران سه نفر عالم بزرگ - مرحوم شیخ فضلالله نوری، مرحوم سید عبدالله بهبهانی، مرحوم سید محمّد طباطبایی - پیشوایان مشروطه بودند. پشتوانهی اینها هم دستگاه حوزه علمیه در نجف بود. اینها چه میخواستند ؟ اینها میخواستند که در ایران عدالت برپا شود؛ یعنی استبداد از بین برود. وقتی