نخواهد بود؛ یعنی توجّه و یاد. نقطهی مقابل ذکر، غفلت است که اگر غفلت شد، باب همهی خیرات بر روی انسان بسته خواهد شد. لذاست که خود ذکر در اینجا یک ارزشی محسوب شده.
قُلتُ فَمَن اَبغَضُ الخَلقِ اِلَى الله ؟ قالَ ( عَلَیهِ السَّلامُ ) مَن یَتَّهِمُ الله
آن [ فِقرهی قبلی ] « اَکرَمُ الخَلقِ عَلَى الله » بود، [ یعنی ] عزیزترین مردم؛ در این [ فِقره ] سؤال میکند که مبغوضترین مردم کیست ؟ [ حضرت میفرمایند :] آن کسی که خدا را متّهم کند.
قُلتُ اَحَدٌ یَتَّهِمُ الله ؟ قالَ ( عَلَیهِ السَّلامُ ) نَعَم، مَنِ استَخارَ اللهَ فَجاءَتهُ الخیَرَةُ بِما یَکرَهُ فَیَسخَطُ فَذلِکَ یَتَّهِمُ الله
راوی میگوید: عرض کردم مگر کسی خدا را متّهم میکند ؟ فرمود: [ بله ]، کسی که در یک مسئلهای از خدای متعال طلب خیر میکند - در اینجا معلوم نیست که مراد از استخاره، این استخارهای که ما با تسبیح و قرآن میکنیم باشد؛ استخاره یعنی طلب خیر کردن؛ همچنانی که در صحیفهی شریفهی سجّادیّه هم عنوان دعایی است، فی الاستخارة مِن الله ،( ۳ ) در [ مورد ] استخاره و طلب خیر کردن - تضرّع میکند، دعا میکند که آنچه خیر من است در این امر اتّفاق بیفتد، بعد، اختیار پروردگار، آن چیزی است که او آن را کراهت دارد، آن را نمیپسندد، آنچه در پاسخ دعای او واقع میشود، آن چیزی نیست که او پیشداوری کرده، و