بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
از تشکیل این جلسه و حضور شما جوانهای عزیز و حقیقتاً فرزندان خود من، بسیار خرسند و خوشحالم. فضا را با عطر صفای جوانی آمیختهاید، که بسیار هم ارزش دارد. البته در این برنامهی افطارِ ما، سخنرانی پیشبینی نشده بود. برنامه، برنامهی افطار کردن با شما و بعد هم بدرود گفتن و جدا شدن از هم؛ فقط همین. لیکن وقتی شما جوانها با این چهرههای پُرنشاط و چشمهای نافذ و نگاههای معصوم، در مقابل انکار و عدم پذیرش ما قرار میگیرید، ما مجبور میشویم شما را ترجیح دهیم؛ لذا هر مقاومتی در انسان از بین میرود؛ والّا بعد از افطاری، آن هم در جلسهای که متشکّل از میهمانان افطار است، من دوست میداشتم که برنامه فقط همین برنامهی افطار باشد. بههرحال من این دیدار با شما عزیزان را مغتنم میشمرم.
هر کس در کشور ما نسبت به جامعهی جوانِ دانشجو حسّاسیتِ همراه با احساس تکلیف نداشته باشد، بدون شک دچار غفلت است. همه باید امروز قدر نسل جوان را - بخصوص جوانی که در راه کسب علم و معرفت قدم برمیدارد - بدانند؛ نسبت به سرنوشت او دارای