این همان حالت بیتقوایی است. اما اگر همین انسان این دغدغهها را داشته باشد - که این دغدغهها از نشانههای تقواست - حرکت میکند، تلاش میکند و دنبال راه حقیقت میگردد. کسی که این تلاش را بکند، خدا هم او را هدایت میکند؛ « والّذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا و انّ اللَّه لمع المحسنین ».( ۶ ) خدا در قرآن میفرماید: « انّما تنذر من اتّبع الذّکر »؛( ۷ ) ای پیغمبر ! تو کسانی را میتوانی هدایت کنی که به دنبال ذکرند. ذکر، یعنی به یاد بودن و دچار غفلت نشدن. تقوا این است.
یک دانشجو هم میتواند در درس خود باتقوا باشد؛ در معاشرت خود باتقوا باشد؛ در تلاش سیاسی خود باتقوا باشد؛ در موضعگیری خود باتقوا باشد؛ در انتخاب آیندهی خود باتقوا باشد. میتوان با تقوا حرکت کرد؛ شاخصش هم این است که آنجایی که وظیفه را شناختید و آن را حس کردید و احساس کردید که این وظیفه شما را فرا میخواند، هیچ عامل دیگری نتواند شما را از حرکت به سوی آنچه که وظیفه است، باز بدارد. خصوصیت عمدهی دانشجویان هم از اوّل همین بوده است.