پیش در نماز جمعه تعبیر « خودی و غیرخودی » را مطرح کردم. عدّهای بسیار برآشفته شدند؛ در حالی که این تعبیر، برآشفتگی نداشت و حرف درستی بود. مسألهی « خودی و غیرخودی »، مسألهی کاملاً درستی است. اوّلاً این مربوط به سطح ملت نبود؛ خطاب به سیاسیون و فعّالان سیاسی بود؛ خطاب به کسانی بود که در زمینههای گوناگون سیاسی در میدان هستند و تصمیمگیری و کار میکنند. آحاد مردم در محیطهای مختلف - محیط کار، محیط اشتغالات گوناگون، محیط زندگی - با هم زندگی میکنند؛ همه گونه آدم هم در کنار یکدیگر هستند؛ همسایه، دوست، آشنا، رفیق، همچراغ، همکار؛ بنابراین بحث آنها نبود؛ بحث خودی و غیرخودی، بحث خودی و غریبه، بحث میدان فعّالیت سیاسی است.
شما یک وقت میبینید که دشمنان یک ملت، براساس محاسبهای، خواستهها و انگیزهها و شعارهایی را مطرح و رویش کار میکنند؛ فعّالان فکری و ایدئولوگهایشان مینشینند کار میکنند، شعار استخراج میکنند و مطالب در میآورند و این به نحوی به محیط فعّالان سیاسی یک کشور تزریق میشود و عدّهای هم کمربستهی ترویج این افکار میشوند ! هدف از ترویج