نقطه اصلی ثقل این کار بر دوش جوانها بود؛ چون فطرت پاک و پایبند نبودن به تعلّقات مادی، جوان را راحتتر به وسط میدانِ انجام وظیفه میبَرَد. همه ملت ایران در دوران انقلاب، این منش و کار بزرگ را نشان دادند؛ یکی زودتر، یکی دیرتر؛ اما جلوتر از همه قم بود. نتیجه این شد که دژ تسخیرناپذیری که دربست در اختیار دشمنان ملت ایران و غارتگران و زورگویان و راهزنان بینالمللی بود - دژ حکومت ایران - به وسیله مردم از دست آنها خارج شد و مردم آن را فتح کردند.
گاهی بعضی افراد دژی را فتح میکنند، لیکن بهسرعت آن را از دست میدهند. در میان جمع حاضر یقیناً عدّه زیادی در جنگ تحمیلی حضور داشتند و دیدهاند که گاهی انسان یک دژ را، یک منطقه را، یک شهر را، یک روستا را میگیرد؛ اما در نگهداری آن غفلت میکند. یعنی اوّل انگیزه دارد، اما بعد انگیزه خود را از دست میدهد؛ دشمن هم بدون درنگ مجدداً حمله میکند - به اصطلاح نظامیها، پاتک میکند - و آنچه را که با زحمت، جانفشانی، انگیزه و ایمان از او گرفته شده، پس میگیرد. هنر ملت ایران تا امروز این بوده که پاتک دشمن را در همه جا خنثی کرده است. نه اینکه دشمن نمیخواسته پاتک کند؛ دشمن همیشه درصدد ضربه زدن به ما بوده است.