فرق میکند؛ شخصی و عمومیاش فرق میکند؛ جهتگیری انسانی و ضدّانسانیاش فرق میکند؛ همه در حال مبارزهاند. این که گفتهاند « انّما الحیاة عقیدة و جهاد ( ۱ )»، یک واقعیت است. انسان راهی را انتخاب میکند و در آن راه مشغول چالش و مبارزه میشود. زندگی این است. این مبارزه علیه کیست ؟ فلش این مبارزه را به سمت چه کسی باید قرار داد و جهت مبارزه کدام است ؟ یعنی در این مبارزه، عبارت اُخرای این که دشمن کیست مهم است. این عنصر سوم هم در کار آن روز نیروی هوایی وجود داشت؛ دشمن معلوم بود.
دستگاههای مسلّط بر این کشور که با فریب و نیرنگ و فشارهای گوناگون، با ادامه سلطه ظالمانه رژیم طاغوت نتوانسته بودند کاری انجام دهند و همه چیز از دستشان در رفته بود، یک راه بیشتر نداشتند و آن، کودتای نظامی بود. ژنرال امریکایی را به ایران فرستادند تا زمینه کودتای نظامی را بررسی کند. اگر قرار بود این کودتای نظامی انجام گیرد، به وسیله چه کسانی انجام میگرفت ؟ به وسیله سران خود فروخته و خائنی که در نیروهای مسلّحِ آن