ما نقاط قوّت فراوانی داریم. یکی دیگر از نقاط قوّت ما همین ایمانِ همراه با عواطف مردم است. ایمان مردم، ایمان عمیقی است. البته این مخصوص ملت ما نیست؛ شما اگر به کشورهای مسلمان شوروی سابق نگاه کنید، میبینید بعد از هشتاد سال که در این کشورها دائماً علیه مذهب کار شد، وقتی اینها از زیر بار حکومت کمونیستی شوروی خارج شدند، به طور طبیعی همه به طرف اسلام گرایش پیدا کردند. البته اینکه بعداً داعیان و مبلّغان اسلام بتوانند کار کنند، نتوانند کار کنند، چگونه کار کنند و یا با چه عمقی کار کنند، مسأله بعدی است. بنابراین ایمان مردم، ایمانی نیست که با این چیزها از بین برود.
در کشورِ خود ما سالهای متمادی علیه ایمانِ مذهبی با دو شیوه متنوّع مبارزه کردند. یک شیوه، شیوه رضاخانی، با قلدری و زور و سر نیزه؛ و یک شیوه، شیوه مدرنِ فرهنگىِ دوره محمدرضا شاهی. انواع و اقسام روشها را به کار بردند، برای اینکه مردم را از دین منصرف