شما خیال نکنید که مسئلهى جوان ــ چه دختر و چه پسر ــ در جوامع غربى حل شده است؛ نه، در بین هزار جوان در آنجا شاید نتوان یک نفر را پیدا کرد که این همه صفا و نورانیّت، این همه پاکى و طهارت در او بشود سراغ کرد. خاصیّت آن نظامهاى مبتنى بر مادّیّت و متّکى به ارزش و اهمّیّت سرمایه و پول و آزادى شهوات، جز آنچه امروز دارند آن را تجربه میکنند چیز دیگرى نیست. سقوط ملّتها همیشه یک امر ناگهانى نیست؛ یک امر تدریجى است. این امر تدریجى را چشمهاى تیزبین خود متفکّران غربى در جوامع آمریکا و اروپا دارند مشاهده میکنند. جوان به طور معمول مایل به بىبندوبارى، نابرخوردار از حیا، مایل به ارتکاب جنایت، مایل به تجاوز و تعدّى تربیت میشود در آن جوامع؛ جوانِ غرق در فساد اخلاقى. این چنین نسل جوانى براى هر جامعهاى در هر حدّى از علم و معرفت و ثروت هم که باشد، مثل موریانهاى پایههاى آن جامعه و نظام را میجود و از بین میبرد.
نقطهى مقابل آن را شما امروز در کشور ما مشاهده میکنید؛ پدیدهاى که از اوّل انقلاب تا امروز به طور مستمر مثل یک رودخانهى زلال و پُرخروش در جریان بوده است؛ شوق جوانى، نورانیّت جوانى، صفاى جوانى، دیندارى و ایمان در جوانان. جوانان و نوجوانان کشور ما در دوران جنگ و در دوران پس از جنگ توانستند پاکى خودشان را حفظ کنند. بعضى از