حرکت و تلاشی که به قصد براندازی صورت گیرد، شروع به محاربه است. حکم محارب هم در اسلام معلوم است. این مخصوص ما هم نیست؛ ما که این همه دشمن و معاند داریم و اینگونه در دنیا محاصره اقتصادی و تبلیغاتی شدهایم، باید بیشتر به فکر باشیم؛ اما دیگران نیز همینطور فکر میکنند.
ما از اوّلِ انقلاب دوگونه انقلابی داشتیم و انقلابیّون ما دو گونه نقش ایفا کردند. بعضی از انقلابیّون، انقلابیّونِ مثبت بودند؛ بعضی از انقلابیّون هم انقلابیّون منفی بودند. در اوایل انقلاب، انقلابىِ منفی به آن انقلابیای میگفتیم که از میدان کار و تلاش و حرکت، آنجایی که دردسری داشت، عقب میکشید. انقلابی بود، اما انقلابىِ وجاهتطلب و راحتخواه؛ انقلابیای که میگفت من مبارزهام را قبل از انقلاب کردهام، اکنون دیگر میخواهم احترام شوم. بنابراین، چنین کسانی به میدان خطر و دردسر و آنجایی که چهار نفر آدم از انسان گلهمند میشوند، وارد نمیشدند.
یک عدّه هم انقلابىِ مثبت بودند. حاضر بودند آبرویشان را هم خرج کنند. آنجایی که فکر میکردند وجودشان میتواند کمکی بکند، با همه وجود حاضر بودند. اگر جبهه بود، یکطور؛