از این عمل پیغمبر که امیرالمؤمنین را بلند کرد یا دست او را بلند کرد و فرمود: مَن کُنتُ مَولاه فَهذا عَلیٌّ مَولاه ،( ۲ ) این بود که پیغمبر، امیرالمؤمنین را برای جانشینی خود نصب کرد. نمیخواهیم وارد مسئلهی شیعه و سنّی و اختلافات و درگیریهای اعتقادی بشویم - دنیای اسلام هر چه از دعوای شیعه و سنّی تا امروز کشیده بس است - ولی معرفتی که در این کلام عمیق پیغمبر وجود دارد، باید درست فهمیده بشود؛ پیغمبر امیرالمؤمنین را منصوب کرد. پیغمبر برای این مبعوث شده بود که مردم را تعلیم و تزکیه کند: یُعَلِّمُهُمُ الکِت ٰ بَ وَ الحِکمَةَ وَ یُزَکّیهِم ؛( ۳ ) یا در بعضی از جاها: یُزَکّیهِم وَ یُعَلِّمُهُمُ الکِت ٰ بَ وَ الحِکمَة ؛( ۴ ) باید انسانها، هم آموزش داده بشوند، هم تزکیه بشوند تا این کُرهی خاکی و این جامعهی بزرگ بشری بتواند مثل یک خانوادهی سالم، راه کمال را طی کند و از خیرات این عالم بهرهمند بشود؛ هدف همهی نبوّتها و بعثتها این است. انبیا هر کدام مبعوث به نبوّت شدند، این اقدام بزرگِ تعلیم و تربیت را تا آن حدّی که امکانات زمان اجازه میداد، پیش بردند امّا دین خاتم و نبیّ خاتم باید این حرکت عظیم الهی را ابدیّت ببخشد - چون پیغمبرِ دیگری که مبعوث نخواهد شد - تا بشر به آن سرمنزل نهایی خود در این عالم که زندگی در کُرهی خاکی، در خانوادهی بشری، با صلح و صفا و عدالت و با بهرهمندی از خیرات عالم است، نزدیک بشود و بالاخره به آن برسد.