غرب آزادند و همه چیز مینویسند؛ اما روزنامهها در غرب متعلّق به چه کسانی هستند ؟ مگر متعلّق به مردمند ؟! این که امر واضحی است؛ بروند نگاه کنند. شما در همه اروپا و امریکا یک روزنامه قابل ذکر نشان دهید که متعلّق به سرمایهداران نباشد ! پس روزنامه که آزاد است، یعنی آزادی سرمایهدار که حرف خودش را بزند؛ هرکس را میخواهد، خراب کند؛ هرکس را میخواهد، بزرگ کند؛ به هر طرف میخواهد، افکار عمومی را بکشد ! این که آزادی نشد. اگر یک نفر پیدا شد و علیه صهیونیسم حرف زد - مثل آن آقای فرانسوی ( 13 ) که چند جلد کتاب علیه صهیونیستها نوشت و گفت این که میگویند یهودیان را در کورههای آدمسوزی سوزاندند، واقعیت ندارد - طور دیگری با او رفتار میکنند ! اگر کسی وابسته به سرمایهداران نباشد و مراکز قدرت سرمایهداری نباشد، نه حرفش زده میشود، نه صدایش به گوش کسی میرسد و نه آزادی بیان دارد ! آری؛ سرمایهداران آزادند که بهوسیله روزنامهها و رادیوها و تلویزیونهای خودشان، هرچه را که دلشان میخواهد، بگویند ! این آزادی، ارزش نیست؛ این آزادی، ضدّارزش است. مردم را به بیبندوباری و به بیایمانی بکشند؛ هرجا میخواهند، جنگ درست کنند؛ هرجا میخواهند، صلح تحمیلی درست کنند؛ هرجا میخواهند، اسلحه بفروشند. آزادی یعنی این !