یک نفر در آتش و تحمّل آن، زیباتر از هر گل و بلبلی است. هنرمند باید این را ببیند، درک کند و آن را با زبان هنر تبیین نماید. البته من انکار نمیکنم که بعد از انقلاب در زمینه هنر دینی - تا آنجایی که بنده مجال دارم و درک میکنم؛ چیزهایی هم وجود دارد که ما به عنوان یک مستمع شاید درست نمیفهمیم - آثار باارزشی درست شده است که من از کسانی که در این زمینهها کار کردند، از اعماق دل سپاسگزاری میکنم؛ چه بازیگرهایی که نقشهای عالی را، عالی بازی کردند؛ چه آنهایی که کارگردانی کردند؛ چه آنهایی که متن فیلمنامهها را نوشتند؛ چه بقیه دستاندرکارانی که در زمینههای گوناگونِ کارهای هنری واقعاً وارد بودند. در نقّاشی، خطّاطی، طرّاحی و غیره، کارهای باارزشی شده که بههیچوجه روا نیست انسان آنها را نادیده بگیرد؛ ولی انتظاری که عرض کردم، همیشه بوده، الان هم وجود دارد. چند جملهای هم در خصوص هنر و سیاست عرض کنم. این دوست عزیز - که مثل فرزند ماست - میگوید من نه میخواهم در این جناح باشم، نه در آن جناح؛ اما از سر من دست برنمیدارند ! همیشه توصیه من به هنرمندان و کسانی که با کار هنری سر و کار دارند، این است که اینها را به بازیهای خطّی و سیاسی نکشانید. بحث حالا هم نیست؛ از زمانی که بنده رئیس جمهور بودم، هر گاه با وزرای ارشاد وقت و