اصحاب عالیمقام ائمّه، خیلی متوسّط بودند. نه معرفتشان به قدر معرفت « زراره » و « محمدبنمسلم » و امثال اینها بود؛ نه فعّالیتشان در محیط اهل بیت زیاد بود. اما شما میبینید امام از اینها تجلیلی میکند که از خیلی از اصحاب بزرگوار خودش نمیکند؛ چرا ؟ بهخاطر تبیین. چون اینها در یک جا حرفی زدند و نکتهای را روشن کردند که مثل خورشیدی بر ذهنها و دلها تابیده و حقیقتی را برای مردم روشن کرده است. اینکه فرمودند: « من قال فینا شعراً و بکی أو أبکی وجب له الجنّة » - کسی شعری درباره ما بگوید و چشمی را بگریاند، بهشت بر او واجب میشود - معنایش چیست ؟ معنایش این است که بهشت را ارزان کردهاند ؟ بهشتی که این همه باید عبادت کرد تا به آن رسید، آیا آن را اینطور دم دستی کردهاند ؟ یا نه؛ آن کار، آن شعر گفتن و تسخیر دل با آن شعر و انتقال یک مطلب در آن روز، آنقدر مهم بوده که به خاطر آن اهمیت، جا داشته است که در مقابل یک بیت شعری که اینگونه تأثیر میگذارد، بهشت را به او وعده دهند. هر وقت شعر شما این اثر را داشته باشد، بدون بروبرگرد، همان وعده بهشت در مقابلش وجود دارد. این یک محاسبهی کاملاً منطقی و روشن است. در زمان ما که شما میخواهید شعر بگویید یا شعر بخوانید و مایلید در مقابلش اجر و منزلت « دِعبل » و « فرزدق » را هم داشته باشید، راهش