رذیلانه و برخاسته از رذائل و همین مال حکومتها و قدرتطلبیهای رایج دنیا؛ چنین چیزی ممکن نیست. خب این بنابراین یک امر واضحی است. همین امر واضح را یک عدهای در دورانهای متوسط جمهوری اسلامی تا امروز به صورت متزاید انکار میکنند؛ دربارهاش مینویسند. در واقع آن کسانی که امروز در کسوت روشنفکری چه عمامه به سر بهاصطلاح روشنفکر، چه غیر عمامه به سر روشنفکر، درباره جدایی دین از سیاست میگویند و مینویسند این برگشت به قبل از ۱۰۰ سال قبل است. این برگشت به آن دورانی است که کشورهای اسلامی یکسره در خواب غفلت بودند و هر فکری، هر موج فکری که از غرب و از اروپا میآمد بیقید و شرط آن را قبول میکردند. در مقابل این غفلت سید جمالها بلند شدند، شخصیتهای فکری بلند شدند، متفکرین مذهبی، تولیدکنندگان فکر تا رسید به عهد امام بزرگوار ما. با این مبارزه کردند ۱۰۰ سال. همه دلهای روشنبین را در دنیای اسلام به این جذب کردند. این حقیقت را مثل خورشید روشن کردند. حالا اینها برگشتهاند به ۱۰۰ سال قبل با ادعای روشنفکری، در کسوت روشنفکری حرفی را میزنند که ۱۰۰ سال قبل از این غربزدههای مبهوت و مغلوب و مستضعف فکری و بیخبر از دین، به تقلید از اروپاییها میگفتند و آمدند روشنفکران اسلامی آن را رد