بیانات سال 80


آتش‌افروزی، آن هم به یک بهانه غیرقابل اعتماد؛ اینها تجربه‌های یک تمدّن است. این را شما تطبیق کنید با تمدّن اسلامی که وقتی در زمان خلفای راشدین، مسلمانها مناطق غرب دنیای اسلام - یعنی مناطق روم و سوریه فعلی - را فتح کردند، با یهودی و مسیحیشان چنان رفتاری کردند که بسیاری از آنها به خاطر رفتار مسلمانان به اسلام گرویدند. در همین کشور ما، ایران، بسیاری از مردم بدون مقاومت تسلیم شدند؛ چون مروّت و رحمت و مدارای مسلمانها را با دشمنان مشاهده کردند؛ بنابراین خودشان آمدند مسلمان شدند. در روم - آن‌چنان که در تاریخ نوشته شده است - وقتی مسلمانها آمدند، یهودیها گفتند: « والتّوراة »؛ قسم به تورات، ما در طول زندگی خود، مثل امروز، روز خوشی را ندیده بودیم. حکومت مسیحی بود و بر آنها ستم روا میداشت؛ وقتی اسلام آمد، عطوفت اسلامی را احساس کردند. اینهاست که در تاریخ میماند؛ اینهاست که جهتگیرىِ تاریخ را مشخص میکند؛ اینهاست که ماندگارىِ یک فکر و تمدّن و فرهنگ را تضمین میکند.

اینها این‌گونه جنگ‌افروزی میکنند و من نمیدانم آیا هدفشان جنگیدن با اسلام و مسلمانهاست !؟ یک وقت، دو سه سال قبل از این، یک سیاستمدار برجسته غربی در تهران جمله‌ای با این مضمون به من گفت که ما قصد ایجاد جنگ بین اسلام و مسیحیّت نداریم ! من گفتم مگر چنین صحبتی هست !؟ چرا باید اسلام و مسیحیّت با همدیگر

«6»