بگیریم؛ اگر او حرف تندی زد، ما چهره معذرتطلبانه به خود بگیریم ! اینکه نشد. انسان اگر زندگی سیاسی بعضی افراد را از اوّلِ انقلاب تا بهحال نگاه کند، میبیند ملغمه عجیبی از انواع و اقسام فکرهاست ! یک روز بود که چنین آدمهایی به این اکتفا نمیکردند که در شعارها، مردم فقط « مرگ بر امریکا و مرگ بر شوروی » بگویند. میگفتند باید بگوییم « مرگ بر شرق و غرب »! ما میگفتیم شوروی سمبل یک تفکّر و یک راه غلط است؛ امریکا سمبل جنایت و ستم است؛ چه دلیلی دارد شما بگویید « مرگ بر شرق و غرب »؟! میگفتند شما محافظهکار و سازشطلبید ! از جمله همین حضرات، امروز کسانی هستند که حاضرند بروند رسماً در مقابل امریکا و انگلیس عذرخواهی کنند و بگویند ما غلط کردیم، اشتباه کردیم به شما بدگویی کردیم؛ ما را ببخشید ! بعضی از همین افراد، آن روز در اوایل انقلاب، روی تندیهای بیرویّه، چنان نظرات عجیب و غریب اقتصادیای مطرح میکردند که انسان شاخ درمیآورد ! میگفتیم اینها کجایش اسلامی است ؟ میخواستند تفکّرات بسیار تندِ چپِ سوسیالیستی را به اسم اسلام تحمیل و پیاده کنند. بعضی از آنها که مسؤولیت داشتند، کارهای بدی هم در آن روز انجام دادند. من فراموش نمیکنم، ما در شورای انقلاب - سالهای 57 و 58 - قانونی داشتیم که سرمایهداران قبل از انقلاب را به چهار دسته تقسیم کرده بود: بند ( الف )، بند ( ب )، بند