بیانات سال 80


ملیّتها هیچکدام اینها را ندارند؛ یک چیز فراملّی است. دایره بعضی از شعارهای فراملّی، محدود است. مثلاً عربها به هویّت عربی و ناسیونالیسم یا قومیّت عربی تکیه میکنند؛ اما این هویّت اوّلاً محدود در دایره عربهاست و فراتر از آنها را شامل نمیشود؛ ثانیاً چون عربیّت یک واقعیت است، حاوی و متضمّنِ یک آرمان فراملیّتی نیست که برای دیگر ملتهای جهان جاذبه‌ای داشته باشد. لذا در یک کمربند، محصور میماند و حتّی با افرادی که آن سوی مرز هستند، تعارض هم پیدا میکند - عرب و غیر عرب، عرب و فارس، عرب و ترک - چون آرمانی در آن نیست که بتواند یک دایره وسیعتر از این هویّت را فرا بگیرد. اما نظام اسلامی این‌گونه نیست. نظام اسلامی، هم دارای کاربُرد ملی است، هم دارای کاربُرد اسلامی است، هم دارای کاربُرد جهانی است؛ یعنی فرااسلامی است.

اهمیت ایرانىِ نظام اسلامی به خاطر این است که نظام سیاسىِ مستقرِّ پایدارِ ریشه‌داری است که به دست خود مردم به وجود آمده است. یک نظام تحمیل شده بر مردم نیست؛ ضدِّ ایدئولوژی سلطنت است. سلطنت یک ایدئولوژی دارد. ایدئولوژی سلطنت همان چیزی است که شما در همه سلطنتهای دنیا با انواع و اقسامش مشاهده میکنید؛ یعنی استبداد، بهره‌مندیهای اختصاصی و زورگویی؛ آن‌جایی که به زورگویی نیاز داشته باشند. یک روز هم پیدا میشود که همین انوشیروان - که سعی کردند اسم او را عادل بگذارند - به‌خاطر یک کینه شخصی از

«10»