یک خدمت و یک وظیفه بر گردن انسان است. امیرالمؤمنین این را تعلیم میدهد .[1] ] در یک جا به ابنعباس نوشت: « فلایکن حظّک فی ولایتک مالا تستفیده و لا غیظا تشتفیه » .[2] بهرهای که میخواهی از حکومت و استانداری خود در آن منطقهای که تو را فرستادهایم، ببری، این نباشد که مالی به دست آوری و یا خشمی را علیه کسی فرو بنشانی - فرضاً از قدرت، علیه فلان کس یا فلان جمع یا فلان قشری که با آنها بدیم، استفاده کنیم. چنین چیزی جایز نیست - « ولکن اماتة باطل و احیاء حقّ »؛ [3] اما حظّ تو از این حکومت باید این باشد که باطلی را نابود کنی، یا حقّی را زنده و برپا داری. کسی خدمت امیرالمؤمنین آمد و از او پولی میخواست؛ حضرت فرمود: « انّ هذا المال لیس لی و لا لک »؛ این مال، نه متعلّق به من است، نه مال توست؛ این بیتالمال متعلّق به مردم است. « و انّما هو فیءٌ للمسلمین و جلب اسیافهم فان شرکتهم فی حربهم »؛ تو هم اگر در فتوحات اسلامی شرکت داشته باشی، سهم خودت را داری. « کان لک