مثل یک دشنام، در دست و دهان دشمنان این ملت میچرخد، به خاطر همین است. این اصول، همان چیزهایی است که قلدرها و زورگوهای دنیا از آن متضرّر میشوند و با آن مخالفند. آن روز با امیرالمؤمنین هم بر سر همین چیزها جنگیدند. تلاش ما به عنوان حکومت باید این باشد. البته ممکن است کسی بپرسد چرا اینها را با مردم در میان میگذارید؛ بروید بخشنامه کنید تا مسؤولان حکومت رفتارشان را اینگونه کنند؛ یا بروید مسؤولان را نصیحت کنید. اوّلاً همه یا اغلب این چیزها بخشنامهای و دستوری نیست. اینها مسائلی است که با ایمان و باور و دلبسته بودن به یک حقیقت و با عزم و اراده پولادینِ ناشی از ایمان تحقّقپذیر است. البته آن چیزهایی که بخشنامهای است، بخشنامه میکنیم؛ آن چیزهایی که دستوری است، به مسؤولان دستور هم میدهیم؛ اما دستور و بخشنامه، حل کننده همه چیز نیست. به مسؤولان نصیحت هم میکنیم، اما این هم کافی نیست. این حقایق باید در جامعه به صورت عرف درآید و مطالبات جامعه را تشکیل دهد. در نظام جمهوری اسلامی، مردم باید از مسؤولانشان مقابله با ظلم و ظالم و مفسد را بخواهند. باید معیارشان برای پذیرش یک حاکم و یک مسؤولِ بالا و والای نظام، این چیزها باشد: مبارزه با ظلم، کنار نیامدن با ظالم، تسلیم نشدن در مقابل زورگویی، حفظ حرمت انسان و انسانیّت، سعی در احقاق حق در همه قالبها و شکلها و میدانهایش.