مثل حظّهم والّا فجناة ایدیهم لاتکون لغیر افواههم »؛ [1] چیزی که مردم با دسترنج خود به دست آوردهاند، متعلق به خودشان است. این منطق امیرالمؤمنین در برخورد با چنین درخواستهایی است. برای امیرالمؤمنین اجرای عدالت و دفاع از مظلوم و سرسختی با ظالم - هرکه میخواهد، باشد؛ یعنی ظالم، هر که باشد و مظلوم، هر که باشد - مهم بود. امیرالمؤمنین برای دفاع از مظلوم، شرط اسلام را نگذاشته است. آن امیرالمؤمنینِ پایبند به اسلام، آن مؤمن درجه یک، آن بزرگترین سردار فتوحات اسلامی، برای اینکه از مظلوم دفاع کند، شرط مسلمانی را قرار نداده است. در قضیه « انبار » - که از شهرهای عراق است - عدّهای از طرف حکومت شام رفتند حاکم منصوبِ امیرالمؤمنین را در این شهر به قتل رساندند، به مردم حمله کردند، به غارت خانههای آنها پرداختند و عدّهای را کشتند و برگشتند. امیرالمؤمنین در خطبه [2] ای که به این مناسبت خوانده است - که یکی از خطبههای تکاندهنده نهجالبلاغه، همین خطبه جهاد است؛ « فانّ الجهاد باب من ابواب الجنّة »؛ میخواهد مردم را به حرکت کردن در راه مقابله با این ظلم بزرگ تحریک کند - اینطور میفرماید: « ولقد بلغنی انّ الرّجل منهم کان یدخل علی المرأة المسلمة والأخری