آرمانهای خود دست پیدا کند. کاری کنند که ملت خسته شود و مسؤولان به ستوه آیند. وقتی ملت و مسؤولان از ادامه راه خسته شوند، آنگاه اوّلِ تجدید سلطه دشمنی است که او را بیرون کردید. برگردد، سلطه جهنّمی خود را دوباره شروع کند و وضع را به همان شکلی برگرداند که مردم آن را به هم زده و از بین برده بودند. آنها در بسیاری از نقاط دنیا موفّق شدند. قرن بیستم، قرن انقلابها و تحوّلات اجتماعی و سیاسی در دنیا بود. در همه نقاط دنیا - در آسیا، آفریقا، امریکای لاتین - تحوّلات بزرگ اجتماعی بهوجود آمد. استکبار، استعمارگران و قدرتمندان متمرکز جهانی، با همین فشارها توانستند آنها را برگردانند و وضع را به صورت اوّل و به همان شکل مطلوب خود درآورند. اما در ایران نتوانستند؛ چون در اینجا عواملی وجود داشت که نگذاشت آنها موفّق شوند. در درجه اوّل ایمان عمیقی بود که در دلهای این مردم وجود داشت. در کنار این ایمان، رهبری قاطع و آگاه و هوشمند امام بزرگوار بود که مثل کوه در مقابل دشمن ایستاد. مردم با حضور امام، دلگرم و مطمئن شدند. در دوران امام، سختترین ضربات بر این کشور وارد شد؛ اما مردم را نشکست. عامل دیگری که نگذاشت دشمن موفّق شود، زیربنای محکم و متین نظام اسلامی - یعنی قانون اساسی - بود. در قانون اساسی ترتیبی داده شده است که حضور و اراده و رأی و خواست مردم را با جهتگیری اسلامی، در همه ارکان نظام، ظهور و بروز میدهد. این نظامِ مستحکم،