بیانات سال 80


کشورهای دنیا، همیشه پشتیبان دولتها و قدرتهای مستبد - ولی مطیع آنها - بوده‌اند. در ایران هم این‌گونه بود. حکومت شاه، حکومتی مستبد و غیرانسانی بود که بویی از مفاهیم دمکراسی و امثال اینها نبرده بود؛ اما تسلیم آنها و در اختیارشان بود. نفت ایران متعلّق به آنها بود؛ سیاستهای نفتی صددرصد منطبق با اراده آنها بود؛ حضور آنها در سرتاسر مراکز قدرت در ایران، محسوس بود؛ ارتش در پنجه اقتدار آنها قرار داشت؛ منابع مالی، صددرصد مورد استفاده آنها و در اختیارشان بود؛ لذا شاه مستبد، فاسد، رشوه‌بگیر و بی اعتنای به مصالح ملی، از نظر آنها مطلوب و مقبول بود. آنها این را میخواهند. آنها حکومتی را که به خاطر منافع ملی به آنها پاسخ نمیدهد، به خاطر شرف ملی تسلیم آنها نمیشود، به خاطر عزّت ملی و هدفهای ملت خود به آنها اعتنا نمیکند، دوست نمیدارند؛ بنابراین با او کینه‌ورزی میکنند؛ آن‌گاه خود را پشتِ پرچم دمکراسی و آزادی پنهان میسازند. این منطق در دنیا، شکست خورده است. چنین منطقی، منطقی نیست که امروز دنیا آن را بپذیرد و بپسندد و هواداران آن منطق بتوانند به توفیق خود امیدوار باشند. قدرتهای پوشالىِ تهی از معنویّت و فکرِ درست و جهتگیریهای انسانی، اگر به بیش از اسلحه‌ای که امروز با آن مجهّزند، مجهّز باشند، راه به جایی نخواهند برد.

سردمداران امریکا گله میکنند که چرا ملت ایران از ما متنفّر است. فقط ملت ایران از شما متنفّر نیست. همه دنیا از شما نفرت دارند؛

«5»