خارجی و موضعگیری در مقابل کشورهای دنیا. اگر در داخل کشور، کسی در میان مسؤولان دولتی، یک وقت به این فکر میافتاد که به نحوی خود را به جای دیگری هم متّکی کند - مثلاً به بلوک شرق در آن روز، یا به یک قدرت دیگر - چنانچه امریکاییها میفهمیدند و میدانستند، یا او را از قدرت خلع ید میکردند، یا به نحوی او را به آن مرکزی که خودشان میخواستند، برمیگرداندند. بنابراین بین قدرتها میدان رقابت بود که نفوذ کدامیک در این کشور بیشتر باشد؛ که البته قدرت مسلّط، قدرت امریکا بود. ملت در این بین، اراده و خواست و قدرتی نداشت. بالاترین مصیبت برای یک کشور و یک ملت این است که نادیده گرفته شود و در خانه خود مورد اهانت قرار گیرد و تحقیر شود. همه چیز دنبال این وجود دارد: مشکل اقتصادی هست، مشکل فرهنگی هست، بیاعتنایی به عقاید و آرمانها و فرهنگ ملی هست. اینها چیزهایی است که جزو نتایج قهری سلطه بیگانه بر کشور است. یکی از مهمترین هدفگیریهای قیام مردم و انقلاب شکوهمند اسلامی، قطع این سلطه بود؛ لذا در همان ایام شما ملاحظه میکنید که شعارهای مردم به مسائل خارجی هم متوجّه بود و علیه امریکا و انگلیس و حامیان شاه و علیه اسرائیل شعار میدادند. در طول زمان، همیشه وجدان عمومی مردم از تسلّط خارجیها متأذّی بود؛ اما این