مسائل ملت ایران آشنا نیستند و مردم را نمیشناسند. نمیتوانند چگونگی تأثیر و تأثّر تفکّرات معنوی و اسلامی را در مردم، درست کشف کنند. نمیتوانند عنصر روحانیت، جایگاه و تأثیر آن و چگونگی این تأثیر را درست بفهمند. بنابراین بیگانگىِ آنها از این حقایق، برای آنها مشکلساز بوده و تا امروز هم هست. در این چند سال، همه کارهایی را که میتوانستند بکنند، کردند؛ کارهایی که برای آنها کمهزینه باشد و هزینههای سنگین را بر آنها تحمیل نکند و مقاصدشان را برآورده کند. واقعاً انسان وقتی نگاه میکند، میبیند اینها هر کاری میتوانستند، کردند؛ از ترتیب دادن کودتا، از تحریک کردن عناصری در داخل، از راه انداختن جریاناتی علیه نظام، از مطرح کردن شعار، از دادن پول، از پشتیبانی فکری و نرمافزاری؛ حمله نظامی هم کردند و از مهاجم نظامی هم سالها حمایت کردند. آنچه در این اواخر پیش آمده است و اینها به حالت تهدید زبانی و تهدید به جنگ باز گشتهاند، از یک جهت مایه مژده است. پیداست که فعّالیتهای سیاسی و امنیتی و تبلیغاتی آنها، مقصود مورد نظرشان را تأمین نکرده است؛ والّا اگر اینها با کار سیاسی و تبلیغاتی و پوششهای گوناگون خبری و این همه کارهایی که در آنها استاد و مجرّب هم هستند، توانسته بودند به مقصود خود دست پیدا کنند، مسلّم به