خدای متعال او را به مقام عصمت برگزیده است و گناه و اشتباه در کار او وجود ندارد. اگر چنین کسی در رأس جامعه باشد، اوج مطلوب همه رسالتهاست. این معنای غدیر است. در غدیر، چنین کاری اتّفاق افتاد. غدیر را فقط در حدّ یک نصب یا معرفی ساده که پیغمبر اکرم کسی را معرفی کرد، تلقّی نکنید. البته پیغمبر، امیرالمؤمنین را در حضور جمعِ چند ده هزار نفری مسلمانها به خلافت منصوب کرد. در این تردیدی نیست و این مطلبی نیست که فقط شیعه آن را نقل کند. حادثه غدیر را برادران اهل سنّت ما و محدّثان آنها در کتابهای خود با همان خصوصیّاتی که شیعه نقل میکند، نقل کردهاند. [1] این چیزی نیست که کسی بتواند آن را انکار کند؛ اما قضیه در این حد متوقّف نمیماند. مسأله این است که از دوران حضرت آدم که رشته نبوّتها و رسالتها شروع شد و بارها و بارها حکومتهای نبوی در طول تاریخ تشکیل گردید - مثل سلیمان و داوود و کسان دیگری از بنیاسرائیل تا زمان پیغمبر ما - آن جایی که ترکیبِ بدیع و شیوای دین و سیاست در اوج خود به صورت یک سنّت ماندگار درآید و هدایت جامعه را تضمین کند، در قضیه غدیر اتّفاق افتاد. لذا در همین دعای ندبهای که عرض کردم، میخوانیم: « فلمّا انقضت ایّامه اقام ولیّه علىّبنابیطالب صلواتک