روشن را در اوّلِ دعای ندبه ملاحظه میکنید: « الحمد علی ما جری به قضائک فی اولیائک ».[1] از ابتدای تاریخ رسالتها تا دوران نبوّت خاتم، این خطّ روشن ادامه دارد. مضمون رسالت که عبارت است از دین خدا، در حقیقت شکل دادن و جهت دادن و قالب بخشیدن به همه تلاشهای انسانی است. دین، یعنی صراط زندگی. اگر شما به یک جامعه انسانی و به یک کشور نگاه کنید، میبینید انسانها در این جامعه، برای مسائل شخصی و عاطفی و معیشتی و عمومی خود، فعّالیتهای متنوّع و گوناگونی دارند. دین، همه این فعّالیتها را جهت میدهد؛ آنها را هدایت میکند و به کمک خرد انسانی میشتابد تا انسان بتواند این فعّالیتها را طوری تنظیم کند و کنار هم بنشاند تا سعادت او را در دنیا و آخرت تأمین کند. تلاشهایی که انسانها میکنند، بعضی مربوط به مسائل شخصی آنهاست که بخش کوچکتری از فعّالیتهای انسانی را شامل میشود - مثل معیشت و معنویّت و عواطف و ارتباطات شخصی آنها با این و آن - اما بخش بزرگتر فعّالیتهای انسانی، فعّالیتهایی است که در صحنه جامعه با تلاش جمعی صورت میگیرد، که به آن « سیاست » میگویند؛ سیاستهای اقتصادی، سیاستهای اجتماعی، سیاستهای نظامی، سیاستهای فرهنگی، سیاستهای مدنی، سیاستهای بینالمللی. اینها