من به بعضیش اشاره کردم. حاصل جمع این عناصر همین میشود که تهدید جدّیای متوجّه ایران اسلامی و نظام جمهوری اسلامی کنند. البته طرّاح این سیاست، رئیس جمهور امریکا نیست؛ مختص به زمان او هم نیست. مردان پشت پرده سیاست در امریکا هستند که این کار را میکنند. البته موقعیّتها میتواند خواستهای بزرگ را دور یا نزدیک کند. به توجیه عوامفریبانه هم احتیاج دارند که این بیانیه روشنفکران امریکا متأسفانه متصدّی این کار شده است که من نمیخواهم به آن بپردازم. این کار روشنفکران خودِ ماست؛ وظیفه اساتید و زبدگان و نخبگان سیاسی و فرهنگی کشور است که لابهلای این کلمات را بشکافند و آن حقیقت تلخی را که در بیانیهای به نام روشنفکری وجود دارد، بر ملا کنند. اما من همین قدر بگویم که با امضای این بیانیه از طرف تعداد معدودی - پنجاه و چند یا شصت نفر - از روشنفکران امریکایی، روشنفکری امریکا یک نقطه سیاه فراموش نشدنی پیدا کرد. روشنفکرانی که باید علناً و صریحاً با جنگ، با تعرّض، با تجاوز، با کشتار بیحساب، مخالفت کنند و روشنفکران در امریکا در طول سالهای متمادی این کار را کردهاند، حالا بیایند حرکت کمپانیهای امریکایی را که میخواهند با نوک پیکان دستگاه سیاسی و ریاست جمهوری به پیش برود، توجیه کنند و فتوای قتلعام صادر کنند؛ فتوای روشنفکری ! بر سر سفره کمپانیهای صهیونیستی نشستن و فتوای قتل ملتها را صادر کردن، چیزی است که لکّه ننگ آن از