بیانات سال 80


سرتاسر کشور بدانند که من یکی از قدرشناس‌ترین مخلصان آنها هستم. کار آنها و زحمتی که بر دوش گرفته‌اند، به قدری باارزش است که هیچ بیانی - از قبیل بیانهای امثال من - قادر نیست آن را توصیف کند.

امروز، روز شهادت شهید مطهّری هم هست. او یک روحانىِ معلّم بود و شهیدِ معلمىِ خود شد. او معلّمی را منحصر به سر کلاس درس نکرد؛ درس هم میداد، دانشکده هم میرفت، ساعتها تدریس میکرد، در حوزه هم تدریس میکرد؛ اما تعلیم او یک دایره بسیار وسیع‌تر داشت. او مینوشت و سخن میگفت و شاگردانش در این بخشِ نوشتاری و گفتاری، هزاران برابر شاگردان او در داخل کلاس بودند. آن سخنی را هم که نیاز زمان بود، انتخاب میکرد. الان فرصت این‌که به شرح کارهای آن شهید کم‌نظیر بپردازم، نیست. توصیه میکنم با سخن شهید مطهّری - که همچنان سخن روز است - ارتباط برقرار کنید. یک روز همه عناصری که شهید مطهّری به عنوان یک استوانه فکری در مقابل آنها قد علم کرده بود، سرِ او ریختند؛ و از لحاظ فکری بمبارانشان کردند و از لحاظ حیثیّت اجتماعی نیز وی را مورد تهاجم قرار دادند؛ اما او یکتنه ایستاد. آن مهاجمان چه کسانی بودند ؟ مبلّغان فرهنگهای وارداتىِ بیگانه گمراه کننده و دامهایی بر سر راه افکار جوانان. آن روز عمدتاً کمونیزم و برخی تفکرات لیبرالیزم غربی مطرح بود؛ امروز هم آن سخنان همچنان پابرجاست. امروز علی‌الظّاهر

«2»