جسم جوان بود، کارایی نشان میدهد. بنابراین باید قدر جوان را دانست. بعضی با این پدیده، چنان که شایسته آن است، برخورد نمیکنند. گاهی به جای برنامهریزی برای جوانان، تملّق آنها گفته میشود. من دوست ندارم وقتی با جوانان مواجه میشویم، دائم بَهبَه و چَهچَه کنیم و از محسّنات آنها بگوییم. این فقط امواج هوا و لفّاظی است؛ به این احتیاجی نیست. متأسّفانه جمعی به این اشکال دچارند. هر جا کم میآورند، اسم جوانان را میآورند؛ هرجا درمیمانند، عنوان و تابلوی جوانان را بلند میکنند. تملّقگویی و اسطورهسازی از جوان، بدون اینکه واقعیت جوان و دغدغه جوان و کیفیّت حرکت جوان و برنامهریزی برای جوان بهدرستی مورد توجّه باشد، یک اشکال است. اشکال دیگر این است که گاهی از جوانان به عنوان یک کالای مصرفی استفاده شود؛ از آنها صرفاً برای حضور در انتخابات و برای بلند کردن نام زید و عمرو استفاده شود. همه اینها منفی است. کاری که باید بشود، اینها نیست. کاری که باید بشود، این است که برنامهریزان فرهنگی، اقتصادی و سیاسی کشور بنشینند و این پدیده عظیم را بهدرستی برآورد و برایش برنامهریزی کنند. کشور به این نیاز دارد. کشور ما زمین پهناور و امکانات فراوانی دارد. البته دشواریهای زیادی هم دارد. کشور ما جزو کشورهای پُر آب نیست. برخی کمبودهای