در جنگ نیز همین روحیهی بسیجی بود که توانست برای کشور ما افتخار به بار آورد. هر جا این روحیهی بسیجی وارد شد، گرهها را باز کرد. در جنگ هم هرگاه در سازمانهای موظّف نظامی، یک فرمانده یا یک نظامی، با روحیهی بسیجی حضور داشت، همه چیز رنگ دیگری به خود میگرفت و فداکاری برجستهتر، و پیشرفت و امید و نگاه به آینده روشنتر میشد. هر جا که این روحیه باشد و هر ملتی که مردمانی با چنین روحیهای داشته باشد، بدون تردید آن ملت موفّقیتهای بزرگی به دست خواهد آورد. فرق است بین کسی که مینشیند تا در قالب یک دستور اداری، به اندازهای که مسؤولیت و مأموریت او - با رعایت همهی جوانب شخصی - اقتضاء میکند، کاری را انجام دهد؛ و کسی که وقتی احساس وظیفه و تکلیف کرد، دیگر خود نمیشناسد، برایش منافع شخصی مطرح نیست و حاضر است منافع و آسایش و حتّی عمر خود را در راه پیشرفت و صلاح ملت و کشور و اعتلای اسلام و عظمت بخشیدن به ارزشهای اسلامی، پشت سر قرار دهد و نیروی خود را در این راه بهکار گیرد. در دانشگاه هم چنین انسانی - چه شاگرد باشد، چه استاد - یک موجود ممتاز است. در محیطهای گوناگون تحصیلی، در کارگاهها، در محیطهای شهری یا روستایی و در هر نقطهی دیگر، اگر چنین انسانی حضور داشته باشد، وجود او فضا را نورانی میکند. معلوم است