بیانات سال 80


آنها نیست. در کشور ما مسأله‌ی اساسی این است که مردم، با ایمان خودشان در همه‌ی میدانها وارد شدند و خطر را پذیرفتند و ایستادند. انقلاب نیز همین‌گونه پیروز شد؛ نهضت امام هم با تکیه به همین دین و ایمان عمیق مردم به پیروزی رسید.

چند ماه قبل از پیروزی انقلاب، بنده در نامه‌ای برای یکی از بزرگان کشور این نکته را نوشتم که امروز هیچ حزبی، هیچ گروهی و هیچ مجموعه‌ی سیاسیای قدرت ندارد این مردم و این اقیانوس عظیم را به تلاطم وادار کند و به میدان بکشاند. فقط روحانیت، آن هم در قلّه‌ی روحانیت، مرجعیت آگاه بصیرِ شجاعِ دلبسته‌ی به خدا و معنویتی مثل امام خمینی است که میتواند این ملت و این کشور و این جانهای پاک را بسیج کند و به وسط میدان آورد و این بارِ سنگین - یعنی انقلاب - را به دست آنان بسپارد. حقیقت قضیه این بود؛ تا امروز نیز همین است. برای همین هم با امام این‌قدر بد بودند؛ تا امروز هم هنوز بدند و بدترین دشمنیها را با امام میکنند. با این‌که سالهاست جسم امام از میان ما رفته - اگرچه بحمداللَّه روح او در میان ما حاضر است - اما هنوز هم زهرآگین‌ترینِ تیرها را به طرف امام پرتاب میکنند:

تو در نماز عشق چه گفتی که سالهاست

بالای دار رفتی و آن شحنگان پیر

حتی از جسم تو، از نام تو، از یاد تو نمیگذرند؛ چه کرده‌ای ای امام !؟

«10»