بکند که این نیروی عظیم و مؤمن و پاکنهاد و مؤثّر و تعیین کننده زیر سؤال برود؛ مراقب باشید. نکتهی چهارم و آخر: چون نیروی مؤمن و بسیجی دارای هدف است، میفهمد چه کار میکند؛ لذا چنین نیرویی، هم امیدوار و هم شاد است. بسیجی، نیروی شاد است؛ چرا ؟ چون امیدوار است. ممکن است یک جوان به منهیات و منکرات سرگرم و در لذایذ جسمانىِ پست غرق باشد و در لحظاتی از زندگیاش احساس شادی کاذب هم بکند؛ اما این شادی، شادىِ زودگذری است. آن جوانی که استعداد و هستی و وجود خود را به جریان فساد میسپارد، نمیتواند دارای یک هدف عالی باشد. اگر جوان دارای هدف عالی باشد، آن هدف مانع میشود از اینکه خود را در لجنزار و باتلاق مفاسد و منکرات گرفتار کند. کسی که هدف ندارد، در هر لحظهای که به آفاق آینده و به وجود خود متوجّه شود، احساس افسردگی و غم میکند؛ ولو لذّت کاذب و زودگذری هم داشته باشد. اما جوان مؤمن و دارای بصیرت، میداند برای چه نفس میکشد و زندگی میکند؛ میداند که این دنیای سرشار از بیعدالتی و نامردمی، تشنهی عدالت و چشمانتظار نظام و فلسفه و منطقی است که بیاید و آینده را به او نوید دهد. امروز در دنیا آن منطق قوی، آن فلسفهی عمیق و آن عنصر نجاتبخش، جز تفکّر روشنِ اسلام - البته اسلام انقلابی، نه اسلام وابسته به دستگاه قدرتهای ظالمِ این گوشه و آن گوشهی دنیا - چیز دیگری نیست. اسلامی که خلفای بنیامیه و