بیانات سال 80


مردم با آن همه زحمت از جنگ برگشتند، پیغمبر فرمود شما از جهاد کوچکتر برگشتید، حالا مشغول جهاد بزرگتر شوید. عجب ! یا رسول‌اللَّه ! جهاد بزرگتر چیست ؟ ما این جهاد با این عظمت و با این زحمت را انجام دادیم؛ مگر بزرگتر از این هم جهادی وجود دارد ؟ فرمود بله، جهاد با نفس خودتان .[1] اگر قرآن میفرماید: « ﴿الّذین فی قلوبهم مرض  »،[2] اینها منافقین نیستند؛ البته عده‌ای از منافقین هم جزو « الّذین فی قلوبهم مرض » اند، اما هر کسی که « الّذین فی قلوبهم مرض » است - یعنی در دل، بیماری دارد - جزو منافقین نیست؛ گاهی مؤمن است، اما در دلش مرض هست. این مرض یعنی چه ؟ یعنی ضعفهای اخلاقی، شخصیتی، هوسرانی و میل به خودخواهیهای گوناگون؛ که اگر جلویش را نگیری و خودت با آنها مبارزه نکنی، ایمان را از تو خواهد گرفت و تو را از درون پوک خواهد کرد. وقتی ایمان را از تو گرفت، دل تو بیایمان و ظاهر تو باایمان است؛ آن وقت اسم چنین کسی منافق است. اگر خدای نکرده دل من و شما از ایمان تهی شد، در حالی که ظاهرمان، ظاهرِ ایمانی است؛ پابندیها و دلبستگیهای اعتقادی و ایمانی را از دست دادیم، اما زبان ما همچنان همان حرفهای ایمانی را میزند که قبلاً میزد؛ این میشود نفاق؛ این هم خطرناک است. قرآن میفرماید: « ﴿ثمّ کان عاقبة الّذین اسائوا السوأی ان  

  1. 1. امالی شیخ صدوق، 377
  2. 2. بقره10

«23»