ما دولتی بیتوفیق و بیبرنامه داریم؛ اما نظاممان کارآمد و موفّق است. توفیقات نظام، در توفیقات دولت - به عنوان بخش اصلی ادارهکننده کشور - تجسّم پیدا میکند. یک بُعد این مسأله این است که هیچ کس نباید از این حقیقت غفلت کند که آرزوی موفّقیت دولت، یک آرزوی انقلابی و ملی است. همه کسانی که دلسوزند و به سرنوشت کشور و نظام علاقهمندند، باید آرزو و دعا و تلاششان این باشد که دولت در بخشهای مختلف، توفیقاتی را که شایسته زمان و شایسته نیاز کشور است، به دست آورد. اگر فرض کنیم کسی به خاطر اختلاف سلیقه یا اختلاف فکر یا برخی تحلیلها و استنتاجهای سیاسىِ طبعاً غلط، آرزو کند دولت در کار خود موفّق نشود، یا در عمل برای عدم موفّقیت دولت کاری بکند و حرکتی انجام دهد، این بههیچوجه پذیرفته نیست. البته معنای این حرف آن نیست که ما بگوییم هیچکس حق ندارد از دولت انتقاد کند؛ چون انتقاد به معنای تضعیف نیست. انتقاد اگر دلسوزانه و منصفانه باشد، کمک هم میکند. اگر انتقادی دلسوزانه هم نبود، بالاخره دانسته میشود. در مقابل حرکت دولت، اگر یک وقت عیبجویىِ غیرمنصفانهای هم بشود، نخواهد توانست افکار عمومی و واقعیّتهای بیرونی را تحت تأثیر قرار دهد. بنابراین من نمیخواهم انتقاد را منع کنم؛ اما تخریب را چرا. تخریب بههیچوجه مصلحت نیست. با هیچ توجیهی کسی نمیتواند خود را قانع نماید که دولت را تخریب کند.