است، به خاطر همین خصوصیّات است. لذا کسی که دین اسلام را هم قبول ندارد یا امامت آن بزرگوار را هم تصدیق نکرده است، او هم در مقابل عظمت این خصوصیّات، در وجود خود احساس تعظیم میکند و خواه ناخواه زبان به ستایش او میگشاید. بنابراین، این خصوصیّات برای همه الگوست و ما که امروز یک حکومت اسلامی داریم و یک حکومت علوی را ادّعا میکنیم، این الگو برای ما از همه حتمیتر و فوریتر و غیرقابل اغماضتر است. ما باید ببینیم در این نقطه عالم که پرچم ولایت علوی را بلند کردیم، حرفمان چیست و چه میخواهیم به بشریت عرضه کنیم. آن چهارچوبی را که ما برای سعادت بشر تعیین میکنیم و سرِ دست میگیریم و نشان میدهیم، چیست ؟ امیرالمؤمنین این جا برترین الگوست. نمیشود فقط به زبان گفت « امیرالمؤمنین، علی » و اظهار عشق و علاقه کرد؛ اما در عمل با رفتار او و با درسی که با زبان و در عملِ خود به ما داده است، مخالفت کرد. بنده و امثال بنده که کارگزاران حکومتیم وظیفهمان سنگینتر است؛ چون ما باید عمل کنیم و از آن راهی که او رفته است برویم. ممکن است بعضی بگویند: شما کجا، امیرالمؤمنین کجا ؟ قدرت او، توانایی او، ایمان او، صبر او، آن استخوانبندی مستحکم روحی او؛ اینها کجا، شما کجا ؟ این حرف البته درست است. ما هیچکداممان قابل مقایسه با او نیستیم. نمیشود گفت او بهتر است، او بالاتر است و ما پایین تریم؛ نه، اصلاً این مقایسه غلط است. او در اوج فلک است و ما در خاک تیره، دورْ خودمان میچرخیم.