امنیت اسم میآوردند و به آن تفاخر میکردند و از حرفهای حقوق بشر و چیزهایی که الان میشنوید امریکاییها دائم تکرار میکنند، هیچ خبری نبود ! اما سیزده آبان سال پنجاهوهشت آن روی سکّه بود و ورق برگشته بود؛ یعنی این نهضت با پایداری ملت مسلمان و رهبری امام بزرگوار به پیروزی رسیده بود. بنابراین موذیگری و دسیسه امریکایی علیه کشور به شکل دیگری صورت میگرفت. در اینجا سفارتخانه خودشان را به مرکزی برای خرابکاری تبدیل کرده بودند؛ چه خرابکاری سیاسی، چه جاسوسی، چه خریدن اشخاص و شخصیّتهایی که در انقلاب وارد بودند. یکی از ابزارها همین است که شخصیّتها و افراد مؤثّر و بانفوذ را بخرند. همهجا و همیشه هم آدمهای بیایمان و بیوجدان یا سستبنیاد پیدا میشوند که یک دستِ ثروتمند و قدرتمند بتواند آنها را خریداری کند. قیمت آدمها هم متفاوت است؛ بعضیها را ارزان میخرند، بعضیها را یکخرده گرانتر میخرند ! اگر شما به اسناد لانه جاسوسی - که ظاهراً شصت، هفتاد جلد کتاب یا بیشتر منتشر شده است - مراجعه کنید، جای پای این خیانتها را میبینید. اینها عکسالعمل ملت ایران را به همراه داشت. مظهر شهامت و سرعت عملِ ملت ایران هم دانشجویان بودند؛ آن هم دانشجویانی که پیرو خطّ امام بودند، نه دانشجوی وابسته به فلان حزب سیاسی یا فلان تشکیلات گوناگون و بیایمان؛ نه، دانشجویی که خطِّ امام را قبول داشت و به آن مؤمن بود. آنها شهامت