مسیحیشان، چه یهودیشان - نظرخواهی شود. اینها در یک نظرخواهی عمومی، رژیم حاکم بر سرزمین فلسطین را تعیین کنند. این دمکراسی است. چطور برای همه دنیا دمکراسی خوب است، برای مردم فلسطین دموکراسی خوب نیست ؟! چطور همه مردم دنیا حق دارند در سرنوشت خود دخالت کنند، اما مردم فلسطین حق ندارند ؟! هیچ کس شک ندارد رژیمی که امروز در فلسطین بر سرِ کار است، رژیمی است که با زور، با حیله و ترفند و با فشار روی کار آمده است؛ در این کسی شک ندارد. صهیونیستها با مسالمت نیامدهاند؛ مقداری با حیله و ترفند و مقداری با زور سلاح و فشار بر سرکار آمدند؛ لذا یک رژیم تحمیلی دارند. خیلی خوب؛ مردم فلسطین جمع شوند، رأی بدهند و نوع رژیمی را که در این کشور باید حاکم باشد، انتخاب کنند. آن رژیم و آن دولت، تشکیل شود و درباره کسانی که بعد از سال 1948 به سرزمین فلسطین آمدهاند، تصمیمگیری کند؛ هر چه تصمیم گرفت. اگر تصمیم گرفت بمانند، پس بمانند، اگر هم تصمیم گرفت بروند، پس بروند. این، هم آراءِ مردم است، هم دمکراسی است، هم حقوق بشر است، هم منطبق با منطق فعلی دنیاست. این راه حل. خوب؛ این راه حل باید اجرا شود. غاصب که با زبان خوش این راه حل را قبول نمیکند ! اینجاست که همه اطراف قضیه باید خودشان را مسؤول بدانند؛ هم دولتهای عربی، هم دولتهای اسلامی، هم ملتهای مسلمان در همه دنیا، هم بخصوص خود ملت فلسطین و هم مجامع جهانی. هرکدام مسؤولیتی دارند که اصرار بورزند این راه حلّ منطقی باید تحقّق پیدا کند و میشود تحقّق پیدا کند. بعضیها نگویند آقا ! چنین چیزی خواب و خیال است و ممکن نیست؛ نخیر ! میشود. کشورهای دریای بالتیک بعد از گذشتِ چهل سال و اندی که جزو