بیانات سال 81


است. همه اینها مشمول « و نظم امرکم » است که امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام در این قطعه از وصیّتشان آن را بیان فرمودند.

آن حضرت قبل از آن که نظم را مطرح کنند، تقوا را مطرح کرده‌اند. اوّلِ وصیت هم تقوا آمده است - « اوصیکما بتقویاللَّه و ان لا تبغیا الدّنیا و إن بغتکما »[1] - ولی بعد از دو سطر، باز میفرمایند: « اوصیکما و جمیع ولدی و اهلی و من بلغه کتابی بتقویاللَّه و نظم امرکم ( ۵ )»؛ این‌جا تقوا را مجدداً تکرار میکنند. این شاید اشاره به این نکته باشد که نظمی در زندگی فردی و نظام زندگی عمومی و اجتماعی انسان مطلوب است که از تقوا سرچشمه گیرد و با تقوا همراه و هماهنگ باشد. پس، این یک وصیّت کلّی است برای همه ما که در زندگی شخصی و خانوادگی و در کارهای تحصیلی و اداری و در مشاغلی که در جامعه داریم، نظم و برنامه‌ریزی را مراعات کنیم. اینها نظمهای عمدتاً فردی است؛ اما در سطح جامعه هم باید نظم را مراعات کنیم. هر کس در هر جایی قرار دارد، خود را موظّف بداند که نظم اجتماعی را رعایت کند. این یک ادب عمومی برای ما در سطح جامعه است؛ همه هم در این جهت شریک هستند.

رعایت قوانین و رعایت برادری و مروّت و زیاده‌خواهی نکردن و تجاوز به حقوق دیگران نکردن و رعایت وقت را کردن - چه وقت خود، چه

  1. 1. نهج‌البلاغه: اوّلین عبارتِ وصیتنامه امام علی (ع) / نامه ۴۷

«4»