بیانات سال 81


ایشان خیال میکرد امریکا جای آزادی است و میشود این پیام امام را آن‌جا ترجمه کرد و در روزنامه‌ای به چاپ رساند تا امریکاییها بخوانند و بگویند « عجب ! امامی که این‌قدر درباره‌اش میگویند، این حرفها را میزند !» میگفت هرچه پول خرج کردیم، نشد. به‌نظرم گفت حاضر شدیم حدود صدهزار دلار خرج کنیم که این یک یا دو صفحه پیام در روزنامه‌ای از روزنامه‌های امریکا چاپ شود؛ اما نشد که نشد ! معلوم است که نمیشود.

یکی از همین آشناهای خودمان از همان دانشجویان آن‌وقت که امروز مشغول یک کار دولتی است، کتابی راجع به لانه‌ی جاسوسی و جریان تسخیر لانه‌ی جاسوسی و جوانان نوشته است - اصلِ کتاب را به انگلیسی نوشته و بعد هم داده به فارسی ترجمه کرده‌اند - گفت هرچه کردیم ناشرین امریکایی حاضر نشدند این کتاب را چاپ کنند ! میگفت بالاخره یک ناشر کانادایی پیدا شد و با او قرارداد بستم و قبول کرد. بعد از مدّتی آن کانادایی میگفت پدرم درآمد، آن‌قدر مرا تهدید میکردند، آن‌قدر به من تلفن میزدند ! مسأله‌ی نشر در دنیا این‌طور است. این، دیکتاتورىِ کاملاً پنهان و بسیار نافذ پول و شهوت است. البته در قبال کارهای آنها اگر کسی حرفی هم بخواهد بزند، خفه میکنند. خوب؛ این واقعیّتی است که در دنیا وجود دارد. شما چرا نباید کاری کنید که یکایک مردم و جوانان ما با این واقعیّت آشنا شوند و بدانند که چنین چیزی وجود دارد تا لازم نباشد انسان برای بیان آن استدلال کند. باید

«21»