نحوهی دادن خبر باید امیدبخش باشد. البته خودِ خبر، مهم و حاوی نکات سودمند است. خوب؛ اگر بخواهیم که این مسائل انجام گیرد بایستی - همینطور که عرض کردم - یک برنامهی بلندمدّت، یک راهبرد کلّی و یک استراتژىِ تدوین شده وجود داشته باشد تا شما بتوانید در هر برههای از زمان پیشرفت خودتان را با آن بسنجید. معمولاً برای سنجش، وضعیتها را کمّی میکنند. بهنظر بنده اهمیت سنجش کیفی بیشتر است؛ منتها باید این را انسانهای امین و هوشمند و زیرک بسنجند. ببینیم در این خطّ مشی و راهبردی که برای خودمان معیّن کردهایم که مثلاً راهبرد ده ساله است، چقدر پیش رفتهایم، یا چقدر عقبیم. بهنظر من، همهی این راهبردهای کمّی و کیفی را بایستی قابل تشخیص و قابل ارزیابی کرد. چند نکتهی کوتاه هم راجع به فیلمها و مجموعههای تلویزیونی عرض کنم. مجموعهی یک فیلم یا یک زنجیرهی نمایشی بایستی پیامهای درست را القا کند. اینهم با رسیدن به نصاب هنری امکانپذیر است. هنرمندی، هم در نوشتن داستان فیلم لازم است، هم در بازیها، هم در کارگردانی و هم در بقیهی کارهای فنّی یک نمایش. بایستی در همهی بخشها، آن حدّ نصاب هنری واقعاً رعایت و حفظ شود تا بتواند آن پیام را درست القا کند. این کاری خیلی مهمّ و البته دشوار است. یک درجه پایینتر از آن، محاورهها یا به قول شما دیالوگهای فیلم است که خیلی