مهمّ است. از اینها نباید غفلت کرد. گاهی یک محاورهی درست و بجا در یک نقطه میتواند حقیقتی را که شما میخواهید با یک ساعت حرف زدن به ذهن مخاطب - بخصوص اگر جوان و نوجوان باشد - القا کنید، القا کند. از باب مثال عرض میکنم: حرف میزند میگوید فلان کار را نکردم؛ جواب میشنود: « آقا ! مگر نمازت است که دیر شود !؟» یک جملهی « مگر نمازت است »، معلوم میکند که نماز را نمیشود تأخیر انداخت. یا با جملهی « مگر وحی منزل است ؟» معلوم میشود که وحی منزل غیرقابل تغییر است. این نکتههای بجا را، هم در زمینهی مسائل دینی میشود آورد، هم در زمینهی مسائل سیاسی و هم در زمینهی فجایع رژیم طاغوت، که متأسفانه فیلمها و مجموعههای تولیدی ما در این زمینه خیلی خالی است و این حقیقتاً نقص بزرگی است. در طول این بیست و چند سال کارهایی شده، بنده هم آشنا هستم؛ اما آنقدر فجایع و زشتیها در زندگی اینها - طاغوتیان - هست که هرچه گفته شود، کم است و مردم ما باید بدانند. وقتی پهلویها سرِکار آمدند، یکی از همّتهای مهمّ خود را تخریب قاجاریه قرار دادند. قاجاریه خیلی بد بودند، اما نه به بدی پهلویها ! آنها هم مستبد و وابسته و فاسد بودند، اما پهلویها بهمراتب از آنها بدتر بودند. بین آنها هم باکفایت و بیکفایت بود، بین اینها هم باکفایت و بیکفایت بود؛ یعنی نمیشود مقایسه کرد. یقیناً خیلی از کارهایی که آنها در گذشته کرده بودند، از کارهایی که اینها کرده بودند یا نسبت به زمان بهتر بود و یا در همان حدها بود. اما اینها