سالهای متمادی وقت صرف کردند برای اینکه آنها را بهکلّی ضایع کنند و خودشان را حق جلوه دهند. ما یک رژیمِ بیکفایت، فاسد، وابسته، بیدین، سوءاستفادهچی و خودخواه و دارای دیگر ممیّزات زشت را برکنار کردهایم؛ ولی به مردم معرفی نمیکنیم که اینها چهکار کردند. بیکفایتی آنها یک کتاب است. وابستگی آنها یک کتاب است. فسادهای اخلاقی و شهوانیشان یک کتاب است. فسادهای اقتصادیشان یک کتاب است. هر کدام از این بخشها یک فصل مشبعی است. خوب؛ اینها باید به نسل جوان داده شود تا آنها دیگر جرأت نکنند نقاط منفی و تاریک خودشان را پنهان سازند و یک تاریخ مجهول و غلط را خلق نمایند و به ذهن جوانِ ناآشنای ما منتقل کنند. یکی از کارهایی که باید بشود، این است. این مثلاً در دیالوگها میتواند بگنجد. گاهی این را میتوان در یک جملهی کوتاه گنجاند. از جملهی مواردی که شما باید از نویسنده یا کارگردان یا تهیهکننده بخواهید، یکی همین است که این محاورهها، جهتدار و معنادار باشد. از آنها بخواهید که بعضی از محاورات بد، القاءکنندهی مفاهیم نادرست و عادات و اخلاق بد را بهکلّی حذف کنند. در این چیزها اصلاً رودربایستی نکنید. هیچ منافاتی ندارد. همین طنزها و تفریحها و فکاهیأت تلویزیونی که منتشر میکنید، هر چقدر از محاورات پایین و عادات نادرست دور باشد، بهتر است. البته من روی طنز، قدری تردید میکنم؛ چون بعضی واقعاً طنز است، بعضی طنز نیست و فقط فکاهی است. فکاهی با طنز