نیکشهر و نِبت و فَنّوج و اِسپَکه و غیره تا مناطق شرقی این استان، منطقه سراوان و جالق و سرباز و از مناطق شمالی این استان، منطقه زابل و دریاچه هامون تا غرب این استان، منطقه بَزمان و دَلگان و چاههاشم و جازموریان و غیره خبرها گرفتم، با مردم این مناطق نشستم، داخل کپرها رفتم و با دردها و رنجهای اینها که در دوران رژیم طاغوت بر روی هم انباشته و متراکم شده بود، آشنا شدم. انقلاب خود را در قبال سیستان و بلوچستان موظّف دید و کار از روزهای اوّل شروع شد. جهاد سازندگی و اجتماعات و جمعیتهای مردمىِ خودجوش در این مناطق مشغول کار شدند. جوانان امروزِ زاهدان و ایرانشهر و چابهار و زابل نمیدانند که گذشته این استان چگونه بود. اگر گذشته وحشتناکِ زندگی در این استان تصویر شود، معلوم میشود که نظام اسلامی در این منطقه چه خدمات بزرگ و گرانبهایی انجام داده است. اما آن حقیقتی که از یاد من نمیرود و امیدوارم یکایک مسؤولان همیشه آن را به یاد داشته باشند، این است که این استان چندین برابر آنچه که به آن خدمت شده، نیازمند خدمت است. محرومیتهایی که بر اثر تسلّط طولانی پادشاهان جبّار و بیفکر و بیکفایت بر مردم این استان تحمیل شده است، باید در طول مدّت برطرف شود. بخصوص پنج سال خشکسالی پیدرپی در این استان، مشکلات را مضاعف کرده است. مسؤولان دولت جمهوری اسلامی یک فهرست طولانی از کارهایی که