شروع شده است، هیچ مقاومتی نمیشود کرد ؟ آیا در مقابل سیلی که سرازیر شده و همّتش این است که هویّت سیاسی کشورها را به یک هویّت جمعی - که در رأس آن، مراکز اقتدار بینالمللی هستند - تبدیل کند، واقعاً نمیشود مقاومت کرد ؟ آیا باید در هاضمه افزونطلب و قناعتناپذیر فرهنگ سلطهگر هضم شد ؟ آیا واقعاً سرنوشت بشریت این است ؟ بعضی اینطور تصوّر میکنند. ما معتقدیم که نه؛ این، سرنوشت محتوم کشورها نیست و دلایل متعدّدی دارد: امکانات و تواناییها و ظرفیتهای مستکبران و مقتدران و سلطهطلبانِ عالم محدود است. این طور نیست که ما تصوّر کنیم هر چه مقتدران عالم بخواهند، ناگزیر تحقّق پیدا خواهد کرد؛ نه. میتوان فرض کرد که اینها ناکام شوند؛ کما اینکه در موارد فراوانی ناکام شدند؛ امروز هم خواهند شد. ما در جمهوری اسلامی به عنوان کسانی که متصدّی و متعهّد یک تکلیف و وظیفه هستیم، چه تکلیفی داریم ؟ اینکه میگویم ما متعهّد و موظّفیم، به خاطر این است که جمهوری اسلامی بر اساس یک فکر، یک آرمان و یک هدف بزرگ و والا و مقدّس به وجود آمده است و کسانی که معتقد به نظام جمهوری اسلامی و پیام انقلاب هستند، فکر نمیکنم از این معنا تخلّفی داشته باشند. ما فکر میکنیم یک وظیفه و تکلیف الهی و مسؤولیت خدایی را انجام میدهیم. به همین دلیل است