و این انقلاب است. آنها حقیقتاً سردرگمند و نمیدانند چه کار کنند. به آب و آتش میزنند، این طرف و آن طرف میچرخند، لحن خود را عوض میکنند و به خیال خود برای اغوای فکر جمعی ملت ایران، ترفندهای سیاسی به کار میزنند؛ اما همهاش بینتیجه است. اوّلین نکتهای که از این بیانیه به دست میآید، این است که رژیم امریکا - ما با مردم امریکا کاری نداریم؛ بحث رژیم و قدرت امریکاست - هنوز اشتهای سیریناپذیر خود را برای تسلّط بر این کشور از دست نداده است. هنوز به فکرند که تسلّط بیست و پنج ساله شوم و ننگین خود را که از ۲۸ مرداد سال ۳۲ با شدّت شروع شد و تا انقلاب اسلامی در سال ۵۷ ادامه داشت، داشته باشند. هنوز دستبردار نیستند و خواب خوشِ روزهایی را میبینند که رئیس این مملکت - یعنی محمّدرضای خائن و فاسد - اگر میخواست تصمیمی بگیرد، تا با امریکاییها مشورت نمیکرد، آن تصمیم را نمیگرفت ! حتّی درباره یک وزیر، یک نخستوزیر و یک اقدام بینالمللی، باید با سفیر امریکا مشورت میشد و او میگفت چه کار کنید. علیرغم ادّعای طرفداری از دمکراسی و آزادیخواهی ملتها که مرتّب از لب و زبان مسؤولان امریکایی صادر میشود و میگویند ما طرفدار دمکراسی و حکومت مردمی و انتخاب هستیم، همین الان امید آنها بیشتر از همه به تفالههای رژیم فاسد پادشاهی است. هنوز که هنوز است، از خاندان فاسد و وابسته پهلوی قطع امید نکردهاند و دنبال همان فرمولها هستند. انتخاب و دمکراسی و مردمسالاری و امثال اینها که بر