بیانات سال 81


کنیم که معلّم در دلهای خانواده‌ها و آحاد مردم و جوانان و دانش‌آموزانمان همان کرامت و ارزش را داشته باشد. البته این، تدابیری لازم دارد. باید کارهای فرهنگی در این زمینه انجام گیرد؛ همچنان که در بخش تربیتِ معلّم باید سرمایه‌گذاری معنوی و مادّی شود و افراد برای معلّمی پرورش پیدا کنند و علم و تعهّد و تدیّن و روحیه انقلابی به عنوان ذخیره‌های حقیقی و مؤلّفه‌های اصلی شخصیت آنها به وجود آید و این افراد به مدارس بروند. در این صورت، تأثیر کار این گونه معلّمان چشمگیر خواهد بود و در چنین حالتی، کرامت و حرمت معلّم در چشمها بیشتر آشکار خواهد شد. معلّمی که عالِم و وارد است، کار خود را بلد است، در علمی که تدریس میکند، متبحّر است و به شیوه تعلیم آگاهی دارد، کرامت و حرمت پیدا میکند. این، نیمی از تلاشی است که باید انجام گیرد. نیمی دیگر از تلاش هم برای اداره زندگی اینها صرف شود. باید همین روشهایی که جناب آقای « حاجی » در آن گزارش برای من نوشته‌اند، در حدّ ممکن برای دولت - که ما توقّعِ بیشتر از حدّ امکان هم نداریم - ادامه پیدا کند.

در مورد دانش‌آموز هم عرض میکنم: تعلیم کاری بسیار ظریف و دقیق است. تعلیم فقط این نیست که ما مجموعه‌ای از معلومات را در کاغذ بگذاریم و به دانش‌آموز بدهیم و بگوییم بخوان؛ بعد هم برهه‌ای از سال را معیّن کنیم تا بیایند امتحان دهند؛ این، تعلیم حقیقی نیست. تعلیم باید طوری باشد که ذهن را بسازد، مغز را فعّال کند و در درجه اوّل،

«3»