شوق به دانستن را در دل متعلّم ایجاد نماید. کسانی که بدون شوق، رشتهای را میخوانند، هر چه در آن رشته معلوماتشان زیاد شود، کارایی آن کسی را پیدا نخواهند کرد که با شوق و ذوق به سمت آن رشته رفته است. در همه رشتههای علمی همین طور است؛ باید این شوق و ذوق، چه در اساس معلومات، چه در رشتههای خاص معلومات - که بناست شما پایه آن را از دوره راهنمایی بریزید و آماده کنید - در دل متعلّم ایجاد شود تا در درون او، این فعّالیت فکری و مغزی و این شوق قلبی و نیز تلاشی که معلّم شما پیش دست دانشآموز میگذارد، او را به یک عالمِ واقعی تبدیل کند. فقط « علم » نیست؛ « تربیت » کنار علم حتماً هست، لذا شما آموزش و پرورشید. امور تربیتیها که از اوّل انقلاب مطرح بود و بنده هم به وزیر محترم سفارش کردم و حالا هم عرض میکنم، باید جدّی گرفته شود. خدا رحمت کند شهید « رجایی » و شهید « باهنر » را که عالمانه این بخش را فعّال کردند. نمیشود در همه سطوح این بخش را از آموزش و پرورش حذف کرد؛ باید به آن توجّه نمود. حدّاقل نیمی از کار آموزش و پرورش، پرورش و تربیت است. لذا شما میبینید در قرآن وظیفه انبیا، تزکیه و تعلیم است. بعضیها از جلو قرار گرفتن « ﴿یزکّیهم » ﴾ در دو آیه قرآن بر « ﴿یعلّمهم ﴾ »، استفاده کردهاند که تزکیه از تعلیم هم بالاتر است. میتواند این طور باشد. حدّاقل این است